حضرت موسی علیه السلام وعده معلوم شدن قاتل جوان بنی اسرائیل را داد با آن تفصیلاتش ،حضرت عیسی علیه السلام بشارت به پیامبری حضرت محمد صل الله علیه و آله را داد. حضرت محمد صل الله علیه و آله امامان بعد از خود را معرفی کرد ،نام آنان ،نشانی های آنان و اینکه هر کدام فرزند امام قبلی هستند.یعنی پیامبر تا دویست و پنجاه سال بعد از خود را پیشگویی کرد و همه آنها محقق شد. پیامبر اکرم و ائمه اطهار همگی علائم آخرالزمان را بیان کرده اند و اگر دقتی بکنیم می بینیم که اکثر آنها واقع شده است و همینطور پیشگویی ها و وعده های دیگر. هیچکدام از اینها جای تعجب ندارد چون وقتی کسی به خداوند وصل باشد و سخنانش از طرف خدا باشد باید هم وعده هایش به وقوع بپیوندد.
حال که حسینعلی نوری رهبر بهائیان خود را پیامبر الهی می داند، چرا وعده هایش و پیشگویی هایش به وقوع نپیوست ؟ مگر او که خود را پیامبر می دانست با خدا در ارتباط نبود ؟
حسینعلی نوری پس از آنکه فرزندش عباس به دنیا آمد گفت :بعد از من دوازده امام و رهبر یکی پس از دیگری می آیند و اولین آنها عباس فرزندم و از نسل او یکی پس از دیگری رهبر شما بهائیان خواهند شد .
پس از حسینعلی ،عباس فرزندش رهبر بهائیان شد . اما عباس فرزند پسری نداشت که او را جانشین خود کند. به ناچار نوه ی دختری عباس به نام شوقی افندی جانشین پدر بزرگش شد.این اولین خلافی که در وعده ی حسینعلی نوری رخ داد. جالب اینجا بود که شوقی افندی در اول راه زیاد علاقه به رهبری بهائیان نشان نمی داد و اینطور که در احوالاتش می نویسند او یک همجنس باز و عقیم بود. طبیعتا شوقی افندی صاحب فرزند نشد و تنها یکی از آن دوازده رهبری که قرار بود یکی پس از دیگری و از نسل پسری برای بهائیان واقع شوند محقق شد.
حال این سوال در ذهن می آید که آیا می شود پیامبری که با خدا در ارتباط است و سخنانش هم از اوست پیشگویی هایش غلط از آب در بیاید؟
اگر نمی شود پس چطور ممکن است حسینعلی نوری پیامبر الهی باشد؟
از بهائیان خواستاریم تا تعصب دینی خود را کنار گذاشته و کمی به این موضوع فکر کنند.
نظرات شما عزیزان:
|